یک‌شنبه

سخت نگیرید، Comrades!

یک‌شنبه

سخت نگیرید، Comrades!

گذر عطر و عطّاری

جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۳:۵۹ ب.ظ
جانِ برادر!
"وابسته‌ی یک دمیم و آن هم هیچ است"

ملتفت که هستی چی میگم؟

تحفه‌ی بغداد

چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۱۹ ب.ظ

آقای عراقی جایی می‌فرمایند:


به کدام مذهب است این؟ به کدام ملّت است این؟

که کُشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟



عاشقان را نکُشید؛ حرف‌شنو باشید.

آخرین سنگر

سه شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۳۹ ق.ظ

آدم سرخورده و تنهایی هم هستم.

سست عنصر

پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۲۸ ب.ظ

به نظرم رسید هنوز هم حرف‌هایی برای گفتن هست.

آخر هفته.

شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۵۱ ب.ظ

این آخرین مطلب بنده‌ست.

جمع اضداد

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۱۸ ق.ظ

مرگ مسئله‌ای حتمی در زندگی آدم است؛

با این حال، مرگ با زندگی آدم در تضاد است.


یک جور ضدّیّت خنده‌داری در این هست.

دم صبحی

پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۱۹ ق.ظ
تمام تصمیماتی که بعد از نیمه‌شب گرفته می‌شوند؛ مصداقی از حماقت هستند.

اصلاً از نیمه‌شب به بعد آدم، آدمِ دیگری می‌شود.
احساسات شروع به جوشش می‌کنند؛ دل‌تنگی‌های عجیب، علاقه‌های کاذب، بعضاً سقوط در یک عشق، خشم از اطرافیان، افسردگی به‌خاطر ناکامی‌ها، احساس تنهایی، بیهودگی، بی‌مصرفی، پوچی و...



جالب آنکه بعد از خوابیدن و بیدارشدن هیچ اثری از این احساسات نیست.

کاروانی

چهارشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ

استاد، می‌فرمایند:

"گر راه‌زن تو باشی، صد کاروان توان زد"



جسارتاً، مزخرف است. بعد از آن "راهی که از ما زدی" دیگر کاروانی جراتِ کاروان‌شدن ندارد.

۳پرسش

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۴۶ ق.ظ

چقدر میشود حرف زد؟

چرا بشر سکوت نمیکند؟

گل شبدر چه کم از لاله‌ی قرمز دارد؟

جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۲۶ ق.ظ

خواب عالم عجیبی است؛

عالمی که شکست‌ها در آن مطلقاً معنایی ندارند.

هر ناکامی، در بدترین حالت، با بیدارشدن حل می‌شود.